به نام خدا
مشکلات هست و فقر هم هست ؛قبض هایی میارن که بنده خداها قادر به پرداختش نیستند ، یکی میگه کار برای خودم و دخترام باشه کار میکنیم ، یکی میگه خرجی نداریم ؛ و بعضی دیگه چیز دیگه میگن و این قصّه سر دراز دارد و ...
من هم برای اینکه عذری برای افرادی که امکان کمک دارند و از اونجا که ثروتی در دست دارند مورد امتحان هستند باقی نمونه ، حاضرم که آدرس اشخاص نیازمند رو بهشون بدم و هر جوری که بخوان براشون راه رو باز کنم .
ولی بهشون میگم که ادّعا نکنید شیعه هستید و اونوقت سفرهای غیر ضروری و خرجهای غیر ضروری داشته باشید ، حتّی اگر حجّ واجب ندارید ، حج رفتنتون هم در این وضعیّت درست به نظر نمیرسه ، اگر قرب به خدا رو میخواید و بناتون بر اسم در کردن و امثال این اغراض بی ارزش دنیایی نیست ، کاری کنید که بنده ای از بندگان خدا گله به درگاه خدا نداشته باشه ، و از خدای خودش مرگ طلب نکنه ، و شرمنده ی کس و کارش نباشه .
شما با اون دبدبه و کبکبه میزاری میری سفر (حتّی زیارتی ) اونوقت در شهری که زندگی میکنی ، در کشوری که زندگی میکنی و حتّی در دنیایی که زندگی میکنی کسانی هستند که فکر خرج و مخارج زندگی جان به لبشون میکنه.
بالاتر از اون ؛ انسانی که غیر مسلمان هم هست ، حتّی کافر و گبر هم که باشه ، اگر گرسنه و برهنه باشه ، خودت بگو که نیّتت فکر میکنی که خداست ، و ادّعا میکنی که شیعه ی امیر المؤمنین هستی و از پیامبر رحمت پیروی میکنی .
پیامبری که حاضر نبود حیوانی تشنه باشه ، گرسنه باشه و زجر بکشه .
راه که سخت نیست متأسّفانه رهرو کمه ؛ چقدر کتاب بنویسیم و چقدر از سیره ی اهل بیت و بزرگان تاریخ اسلام کتاب چاپ کنیم ، چقدر حرف و حرف ، آخه اگر امروز که اسلام حاکمه وقت عمل نیست پس کی وقت عمله ، یه تعداد دست از کتاب نوشتنهای تکراری بردارند و کاری کنند که به احکام دین عمل بشه و راههای بکر برای پیاده کردن خواسته ی خداوند در بین بشر پیدا کنند .
نمیگم بحث از فلسفه و منطق و غیره لازم نیست ، ولی کسانی که به دنبال این مسائل میروند باید محدود باشند و به اندازه ی کفاف نیرو در این راه قدم بردارند ، و بیشتر به درک زمان و اقدام عاجل کارآمد فکر کنیم ، مثل دکتر مصطفی چمران که در زمان خودش درک درست رو پیدا کرد و اون بود وظیفه اش که انجام داد ، و امروز هم وقت عمل است ، پیاده کردن دستورات الهی در زمینه های مختلف و عرصه های گوناگون اجتماعی و ...
میدونید که الآن چرا باید با غل و زنجیر بعضیها رو دیندار نگه داریم ، در صورتیکه در عصر پیامبر عکس بوده ،وبرای اینکه از کفّارکسی تمایل به دین پیدا نکنه ، باید غل و زنجیر و عوامل دیگه رو بکار میبستند ؛خوب میتونه از دلائلش این باشه که :
چون جاذبه ی پیامبر و عملش و رفتار مسلمانان که به یه خانواده ی بزرگ و صمیمی شبیه بود افراد رو جذب میکرد ، ولی آیا اکنون اینطوریه و ما در جامعه اینگونه هستیم که باهم باشیم و درد و رنج یکی دیگران رو برای رفع مشکل به تحرّک وادار کنه یا نه .
حالا ما رفتارمون طوری باشه که انگار نه انگار دیگری مشکل داره و اونوقت برای مردم هی کلاس فلسفه و الهیّات و اخلاق و غیره بذاریم ، جواب نمیده
باید طوری باشیم که با زنجیرهای فولادی نتونن فردی رو از جامعه ی دینی ما جدا کنن نه اینکه برای حفظ فرد زنجیر لازم باشه .
خلاصه اینکه اگر عنایات خود اهل بیت و کرامات معنویّه اون معصومین و مخلصین درگاه خدا نبود ، خدا میدونه که با عمل من و امثال من چه بلایی سر دین و دینداران می اومد.
ضمناً :
هستند کسانی که نمیتوانند بی تفاوت باشند ولی کمند ، مثلاً خانم فاراعطایی که از مدیران یکی از مدارس ساریه برای کمک دو کیسه ی دیگه لباس فرستاده بود که در بین همین مکتوب دریافتش کردم .
خداوند از ایشان قبول بفرماید .
التماس دعا و یاعلی